دو روح از دست رفته و به کار در نیویورک مبهوت در حومه شهر هر یک به دنبال به صورت رایگان در گوشه و چند سکه به یک نتیجه موفق امروز چون فردا ممکن نیست. ایمو دختر بچه دردناک و وحشیانه, لیزا تیلور فرار از خانه و در حال حاضر او را سرگردان در اطراف دیوار و با حماقت و هیپی بی خانمان خود را از دست داد زیرا مزرعه خود را که بزرگ است. او پاره تاسف همسر, رئیس,, اثر, از طریق تمام سراخ ها و جنایات خود نمی مجازات, بنابراین سکس خوب اینستا در حال حاضر آنها حتی نمی خواهد آن را برای تمیز کردن توالت. ملاقات آنها در یک خانه متروکه مرد با دست خود را در دست خود و خلط دزدکی و فکر برای اولین بار او را دیدم که سنگهای بزرگ و قوی است. درست در کشو پر بی خانمان تیلور در زمان استراحت برای روح پوشیدن یک مورد است که بوی بد عضو مانند کاندوم با مهبل (واژن) است ، خرده عاطفی به اشتباه گرفته بوی خاک موش فرار گذشته او استفاده از کاندوم-کاندوم ها در همه جا پراکنده هستند به دلیل این است که منطقه ای که کار نمی کند در شب روسپی, کار در اینجا.